خبر فوری برای خوانساری ها
فراخوان دعوت به همکاری
در راستای توسعه دفاتر خدمات دولت الکترونیک(پلیس +10) ازکلیه اشخاص واجدالشرایط در خوانسار که آمادگی ایجاد دفتر و ارائه خدمات را دارند دعوت به همکاری می نماید.
خبر فوری برای خوانساری ها
فراخوان دعوت به همکاری
در راستای توسعه دفاتر خدمات دولت الکترونیک(پلیس +10) ازکلیه اشخاص واجدالشرایط در خوانسار که آمادگی ایجاد دفتر و ارائه خدمات را دارند دعوت به همکاری می نماید.
در وبلاگ های آقایان کمش و دهاقین خواندم که یک همشهری .... اقدام به نوشتن سخنانی دور از ادب نموده که با واکنش های سریع این دو بزرگوار رو به رو شده.
اون وقت می گویند مسئولین خوانسار کار نمی کنند!
می گویند چرا خوانسار پیشرفت نمی کند!
وقتی یک سری آدم ... به یک فرد با شخصیت یعنی سرور بزرگوارم آقای دهاقین اینطور بی ادبی می کنه و واژه ی « معلمی بیش نیست!» رو به کار می بره شک نکنید که اون از دیپلم ردی هایی است که از دبیران دل خوشی ندارد!
وقتی این جور مردم به یک مسئول این طور بی ادبی می کنند و دائم در پی ماست مالی کردن و توجیه سخنان بس ادبانه ی خود می باشند مطمئناً نه تنها خسرو دهاقین بلکه هر مسئول دیگری از کار و فعالیت برای مردمی که قدرش را نمی دانند دلسرد می شود. می گوید برای مردمی کار کنم که به من می گویند معلمی بیش نیست. مگر نه انکه تمام پپامبران معلمان بشر بوده اند؟ اگر همین معلم ها نباشند فرزندان شما از خود شما درس یاد می گیرند؟ خوب بله از شما درس بی ادبی می گیرند!
شما خودت حاضری بروی از ساعت ۸ صبح تا ۳ بعداز ظهر با یک سری بچه سر و کله بزنی ، گچ بخوری و فقط ماهی ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومان حقوق بگیری؟ به قرآن اگه بری.
واقعاً متأسفم و از همین جا اعلام می کنم دلیل عقب ماندگی خوانسار فقط و فقط برخی از مردم از خدا بی خبر و بی فرهنگ خوانسار هستند.......
«دوستان خواهشاً به عبارات زیر خط دار و قرمز توجه کنید و بعد برداشت کنید. منظور من همه ی مردم خوانسار نیست»
توضیح:
در پشت این درمانگاه زمینی قرار دارد. من از کارمند یکی از معتبرترین ادارات خوانسار شنیده ام که این زمین هم قرار است درمانگاه شود. یعنی درمانگاه فعلی تخریب شود و ساخت درمانگاه جدید آغاز شود.
دوستان خصوصاْ مسئولین اگر اطلاعات بیشتری در اختیار دارید برای آگاه شدن همهشریان عزیز در اختیار این وبلاگ قرار دهید.
السلام علیک یا احمد بن سید محمد بن امام علی النقی الهادی(ع)
با اینکه در شهری اما خیلی غریبی
حتماْ به لینک زیر بروید خودتون متوجه می شوید.
ماخذ: روزنامه اطلاعات مورخ ۲/۹/۸۵
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1297762
برگرفته شده از وبلاگ خوانسار-محمدعلی محرابیگی
نمردیم و دیدیم یه چیز شهرمون شبیه تهران شده.حالا می تونیم سرمونو بالا بگیریم و افتخار کنیم پیشرفت کردیم.اونم در تعداد ماشین ها.البته همه می دونن در مقابل هر چیز با ارزش که انسان به دست میاره بالاخره یه چیزای بی ارزشی هم باید از دست بده. در این باره هم ما یه چیز بی ارزش از دست دادیم.اونم زیبایی شهرمونه....
آخه برادر من پدر من تو که خونت دو قدم با مغازه ات فاصله داره مگه مجبورت کردن که ماشین میاری بیرون؟مگه اگه پیاده بری سر کار چه اتفاقی برات میوفته؟آخه تو که از صبح تا شب با ماشینت کاری نداری چرا میاری بیرون؟درد که یکی دو تا نیست.یه ماشین مخصوص خودشونه یه وانت(سالار)هم جلوی در مغازه پارک شده برای عرضه ی باقی اجناس.مگه خونسار چند تا خیابون اصلی داره؟اصلا مگه چند تا خیابون داره؟حالا خوبه یه طرف خیابون پارک ممنوعه(بگذریم از این که دو طرف پارک می کنن)حالا میخوای پارک کنی؟می خوای دو تا ماشین پارک کنی؟می خوای دو طرف خیابون پارک کنی؟باشه ولی تو رو به ارواح اجدادت دوبله پارک نکن.همین چند وقت پیش اینجانب که بی خبر از همه جا از مبدا راهی مقصد بودم مقابل پاساژ قائم به دلیل این که دو طرف خیابون ماشین پارک کرده بود و در سمت راست یک سالار دوبله آن هم با فاصله ی زیاد ایستاده بود تصادف کردم.آخرش هم بده کار جناب آقای راننده شدم.چرا؟چون خانم بودم.و ایشان به دلیل این که آقا بودند و به دلیل این که راننده ی سالار بودند و خیابان دربست مال پدرشان است سرو صدا کردند و باقی ماجرا...
آخه تا کی باید شاهد این صحنه ها باشیم؟خونسار شهریه در امتداد رود خانه به همین جهت هم فقط یک خیابون اصلی داره.همون خیابون هم مستقیم نیست و پیچ داره.برای همین معمولا دید نداره.اون وقت یه سری آدم با کاراشون به این مشکل دامن می زنن.
من نمی دونم شهر داری چرا قبل از این که دستور بازسازی و زیبا سازی مغازه ها رو بده هیچ فکری به حال عرض خیابون نکرده؟البته اینم بگم این طور هم نیست که همه جای شهر این مشکل و داشته باشه.بیشتر از پاساژ خاتم الانبیا تا پمپ بنزین این مشکل وجود داره.(مرکز شهر)ولی خوب بالاخره آدم همین جا ها احتیاج داره ماشینش و پارک کنه.نمی دونم شاید احداث پارکینگ های طبقاتی بتونه این مشکل و حل کنه یا این که یه جوری به مغازه دارا فشار بیارن که ماشین جلوی مغازه پارک نکنند یا این که تمام قسمت هایی که درگیر پیک ترافیکی هستند طرح کارت پارک اجرا بشه.بالاخره نمیشه دست رو دست گذاشت.هر روز داره به تعداد ماشین ها اضافه میشه.یه روزی میاد که پشیمون می شیم از این که زود اقدام نکردیم.حالا از من گفتن بود و از مسئولین شهر نشنیدن.
برداشت شده از وبلاگ خوانسار هم نسل های من
هم سالن کوثر افتتاح شد!
هم سد آبگیری شد!
و ....
و هم اینکه سالن انقلاب به بهره برداری رسید!!!!!!
باتشکر ویژه از دوست بسیار عزیزم علی معصومی
دوست عزیزی راجع به پست محرم امسال نظری داده بودند که لازم دیدم پاسخشان را بدهم:
با عرض سلام و خسته نباشید - تازه این وبلاگ شما رو دیدم و این مطلب رو هم خوندم - حقیر از غضنفری های خوانساری هستم ولی ساکن قم و البته هر سال محرم سعی میکنیم که این چند روز محرم رو خونسار باشیم - چند تا انتقاد به این مطلبی که خوندم به نظرم رسید که به محضر شما عرض میکنم.... اول : در این مطلب شما چند بار از کلمه های نه چندان زیبا استفاده کردید که بکار بردن این کلمات زشت مناسب شان شماو هیچ کسی نیست چه برسه به اینکه مطلب هم راجع به عزاداری امام حسین علیه السلام باشه - در ضمن من خودم اونروز توی فلکه بودم - قبول بودن یا رد شدن هر کاری مثل عزاداری سالار شهیدان یا هر کار دیگه ای به نیت ادم ها ارتباط داره - شما از کجا میدونی که مثلا فلان فرد در اون لحظه واقعا از ته دل برای امام حسین علیه السلام عزاداری نمیکنه ؟ شما از کجا میدونی شاید فلان شخص توبه کرده باشه - شما از کجا میدونی که اصلا دیدگاه شما نسبت به فلان شخص غلط نبوده و حقیقت چیز دیگه بوده ؟ - نمیخوام بگم شما کاملا غلط گفتی یا کاملا درست گفتی . حرف های زیبا هم داشتید . میخوام بگم علاوه بر بکار نبردن کلمه های دور از شان شما و خواننده ... سعی کن به راحتی قضاوت نکنی .. قضاوت خیلی سخته..در بعضی مواقع اعمال یا رفتار و گفتار انسان میتونه با خودش کلی گناه و یا حتی ثواب همراه داشته باشه و حتی میتونه سالها و نسلها این اثر خوب یا بد عمل اون شخص براش لحاظ بشه .... تا همین جا برای من بسه .. ببخشید چون حال ندارم بقیه اش رو تایپ کنم ... معذرت میخوام اگه حتی یک ذره از حرف های من ناراحت شدی ... ببخشید ... منم جای داداشت .. اون بالا هم در قسمت نام شما : اسم ای دی خودم رو تایپ کردم...موفق باشی داداش گلم..این هم دو کلمه خونساری : ببخشایدین برا
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پاسخ:
باسلام
دوست عزیز نظر شما برای بنده خیلی قابل احترام است اما آیا همه ی این جمعیت چند هزار نفری به خاطر امام حسین می آیند؟ نگذارید من دهن رو باز کنم. شما می دونید این قیافه های ساسی مانکنی و قرتی و ... را همین عزادارهای مهمان به خوانسار می آورند؟ صبح ها فلکه را دیده اید که دخترها با چه قیافه ای می آیند جلوی همه خانم ها وایمیسند و به مردها نگاه می کنند و خودنمایی می کنند؟ چشم چرانی فقط برای مردها است؟ آیا بلوتوث تلفن همراه خود را در حسینیه ها خصوصاً بیت آیت الله ابن الرضا روشن نموده اید تا ببینید چه عکس ها و فیلم های مبتذلی رد و بدل می شود؟ آیا ندیده اید برخی ها جلوی در حسینیه ی ابن الرضا می ایستند و تا هیئت می آید برود داخل حسینیه می پرند داخل سینه زن ها یا زنجیر زن ها؟ آیا میدانید یک نفر لیتر لیتر آبگوشت برای خود می برد و تا فامیل های دورش هم اصلاَ غذا درست نمی کنند بلکه همش غذای هیئت می خورند در صورتی که یک پیرزن بیمار بی کس حتی یک لقمه گوشت یک هیئت را نمی خورد؟ و خیلی چیز های دیگه. برادر من، من نگفتم که هیچ کس برای عزاداری نمی آید گفتم عده ای برای ریا و ... می آیند. لطفاً متن را درست بخوانید. در ضمن تأکید بنده روی دو هیئت بزرگ و معروف خوانسار یعنی هیئت حسینی و هیئت ابالفضل بود نه همه ی مردم و هیئت ها.
محله ی ما چند سگ دارد که فکر نکنم ولگرد باشند اما خوب از قرار معلوم به دیدار حق شتافتند. روحشان شاد.
در هر صورت از کلیه ی دوستان تشکر می کنم اما فکر کنم ساعت ۱۲ و نیم شب وقت خوبی برای کشتن سگ با تفنگ نباشه.
مداحی بسیار زیبایی را که حاج اسماعیل شکر در روز عاشورا در حسینیه ی آیت الله ابن الرضا برای هیئت حسینی خواندند را می توانید از لینک زیر دریافت نمایید.
( دانلود فایل زیپ با حجم ۱.۶ مگابایت - پسور :www.khoosaremon.blogfa.com)
زمین کربلا ای کعبه ی دل
به کویت آمدم منزل به منزل
به هر منزل رسیدم با عزیزان
غمی آمد به استقبال محمل
برادر ای برادر ای حسین جان
خودم دیدم علی اکبرم را
خودم دیدم علی اصغرم را ............
سد باغکل آبگیری شد
به روی تابلوی مشخصات این سد چنین نوشته شده:
سد مخزنی باغکل خوانسار
هدف از اجرای سد:
استفاده ی بهینه از پتانسیل آب رودخانه به منظور تأمین آب شرب شهر خوانسار توام با مهار سیلاب های حوزه ی آن و تأمین آب قسمتی از نیازهای اراضی کشاورزی پایین دست سد می باشد که در سال ۱۳۸۲ عملیات اجرایی آن شروع گردیده است.
سد باغکل در کیلومتر ۲ جاده خوانسار-اصفهان به روی رودخانه ی باغکل احداث شده است.
سد از نوع خاکی با هسته ی رسی که تراز روی تاج سد ۵/۲۳۴۵ متر از سطح دریا می باشد. ارتفاع آن تا کف رودخانه ۵/۳۵ متر-طول تاج ۷۷۲ متر و عرض تاج ۱۰ متر می باشد.
حداکثر گنجایش مخزن ۶ میلیون متر مکعب می باشد.
این سد در سال ۱۳۸۸ آبگیری گردید.
قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء
از همین جا اعلام می دارم که اینجانب پیرو دین مبین اسلام ، مذهب شیعه ،ایرانی و معتقد به انقلاب اسلامی ، نظام جمهوری اسلامی ایران و رهبر معظم انقلاب هستم پس لطفاً برخی از دوستان از اظهار لطف های بی خود و تهمت انگیز پرهیز نمایند.
آهنگ آریسِ ویست (aryse vist) از هنرمند عزیز شهرمان آقای غضنفری را تقدیم می
کنم به همه خوانساری ها خصوصاً دوست بسیار عزیزم خوانساری خیلی دور از
وطن.
برای دانلود اینجا را کلیک کنید
حدس بزنید آن کلمه چیست؟
آن کلمه محله بالا است. بله در نوشته ی بالا من کلمه ی محله بالا را از عبارت هیئت حسینی محله بالا حذف کرده ام.
چون فکر می کنم خوانسار ۷۰ سال پیش دارای محله بالا و محله پایین بود اما امروز اگر بخواهیم حد و مرزی را برای این دو محله معیّن کنیم نمی توانیم. پس منظریه و جوزچه و شهرک شاهد و اندیشه و گلستان و .... که اعلام حکومت خودمختاری می کنند چه می شود؟
پس خیابان تا کجا مال کیست؟ پس چرا آقای ... که از سران هیئت حسینی است در محله پایین خانه و مغازه و باغ و زمین دارد و دم از محله بالایی بودن می زند؟
خوانسار ، خوانسار واحد است و در خوانسار عصر جدید نباید از اخلاق عصر قاجار صحبت کنیم.
پیشنهاد می کنم به مسئولین عزیز که زحمت بکشند و خوانسار را منطقه بندی کنند. شاید خنده دار به نظر برسد. پیش خودتان می گویید خوانسار خودش یک منطقه بیشتر نیست. پس برای اطلاع بیشتر ادامه ی مطلب را که در چند جمله خلاصه شده بخوانید.
شب که به خانه آمدم نشستم و مشغول دیدن این کار زیبا شدم. بعداز این که تمام شد چند لحظه ای به فکر فرو رفتم.
با خودم گفتم شاید این آخرین محرم من باشد و سال دیگر نباشم. ای کاش از محرم امسال بیشترین استفاده را می بردم.بگذریم ....
در تصاویر چهره ی خیلی ها برایم آشنا بود و خیلی از عزیزان سفر کرده را می شناختم اما کسی که واقعاً جای خالی اش احساس می شد مرحوم آقای مؤذنی بود. شعر بسیار زیبایی که می خواند و من خیلی دوست داشتم این بود : «علم از دست و دست از تن جدا شد ، به پایان دفتر عشق و وفا شد»
ضمن خسته نباشید به آقایان دادگستر و حاجی زکی عرض کنم که :من خیلی از این کار خوشم آمد و منتظر کارهای بعدی این دو بزرگوار هستم./
وبلاگ محرم ۱۴۳۱ خوانسار با مطالبی عالی درباره محرم و خوانسار راه اندازی شده
است. جهت رفتن به این وبلاگ اینجا را کلیک کنید.