شورا یا شوری؟!!
«تابستان سال 89 بود ک به دعوت استاد بزرگوارم خسروخان دهاقین، به همراه
جمعی از وبلاگنویسان جلسه ای با شورای شهر و شهردار وقت خوانسار
داشتیم.افراد حاضر در جلسه خوب در خاطرم هستند و تصاویری هم از این جلسه
دارم. تا به اون روز صحبت با شهردار و شورای شهر در قالب یک جلسه رسمی رو
تجربه نکرده بودم و برام فوق العاده جالب بود.
توی
اون سال ها و سال های پیشش فکر می کردم شهردار و اعضای شورای شهر توی اتاق
هاشون میشینند و با جلسه ای تصمیمی برای شهر اتخاذ می کنند و به حرف مردم
هم اهمیت نمیدند. اما شورای سابق این طرز فکر رو کاملا در من تغییر داد.
جلساتی که بعداز اون جلسه برگزار شد هم به مرور بهتر و بهتر شد. برای من
جالب بود که فردی به نام مهندس کاویانی در کنار فرد دیگری به اسم آقای
هوشنگ صانعی بشینند، صحبت بشنوند و صحبت بکنند در محیطی دوستانه... انتقاد
بشنوند و کمک بخواهند. خصوصا شورای شهر. حضور شهردار و اکثریت اعضای شورای
شهر در جلسات، نشون دهنده احترامی بود که به ما وبلاگنویسان گذاشته می شد.آقای
کاویانی، آقای صانعی، آقای دهاقین، آقای میرشفیعی، خانم میراحسنی و آقای
خامه ای در بیشتر جلسات حضور داشتند و هیچوقت کوچترین بی احترامی در
گفتارشون نبود و هیچگاه جامعه وبلاگنویسان رو تحقیر نکردند.(فراموش نشه که
احترام و تحقیر با انتقاد تفاوت داره). خود این موضوع برای من یک ارزش بود
که باعث میشد برای احترام متقابل هم که شده در جلسات حضور پیدا کنم.
توی
همین دوران بود که انتقادات بسیار زیادی از طریق همین وبلاگ به شهرداری و
شورای شهر می کردم و تمام انتقاداتم در جلسات حضوری پاسخ داده میشد. برای
نمونه، یک بار اینجا
مطلبی نوشتم در مورد لزوم احداث سرعتگیر در میدان سپاه.بعداز چند ماه در
کمال تعجب و ناباوری یک سرعتگیر در محل مورد نظر نصب شد!!و یا این مطلب در مورد سطل زباله ها که چند ماه بعد اجرایی شد.
وجود
شخص خسروخان دهاقین در شورای شهر، باعث ایجاد کانالی ارتباطی بین
وبلاگنویسان و شورای شهر شده بود. بارها پیش اومده بود که خسروخان انتقادات
من رو میخوندند و از راه های مختلف (تلفن همراه و وبلاگ و ...) با هم
گفتمان هایی می کردیم.حضور در جلسات شهرداری و ارتباط بسیار خوب تک تک
اعضای شورا با ما (حداقل من!!!) باعث شده بود که تا حدودی در جریان زحمات و
تلاش های شورایی ها قرار بگیریم و قطعاً مسئله ای که واضح هست اینه که
حداقل ارزشمندترین و بهترین فعالیت های فرهنگی و سازندگی و باز شدن پای جوان ها به مسائل شهر در دوران این شورا کلید خورد و حتی اجرایی شد و صد البته قسمت ماندگار در تاریخ شورای سابق، شد انتخاب حاج حسن شفعتی به سمت شهردار.
با تکیه زدن حج حسن بر مسند قدرت در شهرداری، شکل و فرم جلسات به طور کلی عوض شد!! افراد جدیدتر اومدند، اتاق جلسه عوض شد، پذیرایی از چای و بستنی ارتقا پیدا کرد به شام!!! گفتمان ها خودمونی تر و راحت تر شد و توجیه کردن ها بهتر!!!!!اما چه حیف که خیلی زود شورای شهر تغییر کرد و شهردار محبوب هم پرررررررررررررررررررررررر!!!»
اینها، گزارشی مختصر و
مفید بود از سال های 89 تا 92!! در تابستان سال 92 و با تغییر شورای شهر،
جلسه ای در شهرداری برگزار شد با حضور اعضای سابق و جدید شورای شهر و
شهردار، به منظور معرفی وبلاگنویسان به شورای جدید و شورای جدید به
وبلاگنویسان که البته از همون روز تا آخر ماجرا رو رفتم!!! در برخورد اول
از 20 نمره، با ارفاق فراوان نمره 8 رو به شورای منتخب دادم و گفتم که
حداقل باید یکسال زمان داد تا فیدبک مورد نظر حاصل بشه و نمره بهتر بشه!!
الان
چیزی حدود دو سال از انتخاب شورای جدید میگذره و من در خیال خود گاهی
مقایسه می کنم دو شورا رو. طرز برخوردها و طرز فکرها از زمین تا آسمون
تفاوت داره.شورای سابق در دوران دولت اصولگرایانه بسیار اصلاحطلبانه برخورد
میکرد و شورای فعلی در دوره دولت تدبیر و امید بسیار افراطی!!! جلسه با
وبلاگنویسان و سایر اقشار و احترااااااااااام کنسل ؛ برگزاری جشن ها به
مناسبت های مختلف تبدیل شد به درگیری سر کلنگ و تنگولک (بشکن)!!!افتخارات
از جذب اعتبار و سرمایه گذار تبدیل شد به ساخت فیلم فوق العاده ضعیف مولانا
و مصاحبه با شبکه NBC کره ؛ فعالیت های هنری خلاصه شد در انجمن تعزیه و
کانون مداحان!!!!و از شورای شهر تنها ماند نامی در پایین برگه های همدردی
متوفیان(که به طور اتوماتیک و ثابت برای همه چاپ میشه!!)!!!
الان بعداز حدود دوسال از دادن اون نمره ی 8 بسیار شرمنده هستم و بهترین نمره برای شورای فعلی رو 0/25 میدونم.وقتی یاد ایام انتخابات شورای شهر و کاندیداهای جوان و با اصالت خوانساری میفتم، به این نتیجه میرسم که خود کرده را تدبیر نیست....