خوسارِ مُن

دل نوشته و گاه نوشته ...

خوسارِ مُن

دل نوشته و گاه نوشته ...

خوسارِ مُن

«به نام یزدان پاک»

خوشا خوسار و وصف بی مثالژ...

سلام!

به وبلاگ شخصی من خوش اومدید :)

اینجا محلیه که هم گاهی اوقات میام و دلنوشته هام رو می نویسم و هم محلیه برای عبور و مرور بچه های بلاگستان خوانسار!!

هیچ نوع تفکر افراطی در این بلاگ جایی نخواهد داشت.

جهت مشاهده بدون عیب و نقص وبلاگ، از مرورگر «گوگل کروم» استفاده کنید.

کلیه IPهای ورودی به سایت ثبت می شند و در ضمن، می تونید از طریق سربرگ «درباره من» در بالای صفحه بیشتر با من آشنا بشید :)

برای من افتخاره که جزو کاربران «بیان» هستم و وبلاگم بر روی سرورهای قدرتمند این شرکت ایجاد شده.

جهت عضویت در خبرنامه، واژه ozv را به 5000248202 ارسال کنید.

نوحه ای که در حال گوش کردن به آن هستید کاری است از «حاج محمود کریمی» و «ببار ای بارون» نام دارد.

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است.

امیدوارم لحظات خوشی رو سپری کنید

پیوندها

!!!!!!!!

پنجشنبه, ۲۴ دی ۱۳۸۸، ۱۱:۱۶ ق.ظ

نمردیم و دیدیم یه چیز شهرمون شبیه تهران شده.حالا می تونیم سرمونو بالا بگیریم و افتخار کنیم پیشرفت کردیم.اونم در تعداد ماشین ها.البته همه می دونن در مقابل هر چیز با ارزش که انسان به دست میاره بالاخره یه چیزای بی ارزشی هم باید از دست بده. در این باره هم ما یه چیز بی ارزش از دست دادیم.اونم زیبایی شهرمونه....

آخه برادر من پدر من تو که خونت دو قدم با مغازه ات فاصله داره مگه مجبورت کردن که ماشین میاری بیرون؟مگه اگه پیاده بری سر کار چه اتفاقی برات میوفته؟آخه تو که از صبح تا شب با ماشینت کاری نداری چرا میاری بیرون؟درد که یکی دو تا نیست.یه ماشین مخصوص خودشونه یه وانت(سالار)هم جلوی در مغازه پارک شده برای عرضه ی باقی اجناس.مگه خونسار چند تا خیابون اصلی داره؟اصلا مگه چند تا خیابون داره؟حالا خوبه یه طرف خیابون پارک ممنوعه(بگذریم از این که دو طرف پارک می کنن)حالا میخوای پارک کنی؟می خوای دو تا ماشین پارک کنی؟می خوای دو طرف خیابون پارک کنی؟باشه ولی تو رو به ارواح اجدادت دوبله پارک نکن.همین چند وقت پیش اینجانب که بی خبر از همه جا از مبدا راهی مقصد بودم مقابل پاساژ قائم به دلیل این که دو طرف خیابون ماشین پارک کرده بود و در سمت راست یک سالار دوبله آن هم با فاصله ی زیاد ایستاده بود تصادف کردم.آخرش هم بده کار جناب آقای راننده شدم.چرا؟چون خانم بودم.و ایشان به دلیل این که آقا بودند و به دلیل این که راننده ی سالار بودند و خیابان دربست مال پدرشان است سرو صدا کردند و باقی ماجرا...

آخه تا کی باید شاهد این صحنه ها باشیم؟خونسار شهریه در امتداد رود خانه به همین جهت هم فقط یک خیابون اصلی داره.همون خیابون هم مستقیم نیست و پیچ داره.برای همین معمولا دید نداره.اون وقت یه سری آدم با کاراشون به این مشکل دامن می زنن.

من نمی دونم شهر داری چرا قبل از این که دستور بازسازی و زیبا سازی مغازه ها رو بده هیچ فکری به حال عرض خیابون نکرده؟البته اینم بگم این طور هم نیست که همه جای شهر این مشکل و داشته باشه.بیشتر از پاساژ خاتم الانبیا تا پمپ بنزین این مشکل وجود داره.(مرکز شهر)ولی خوب بالاخره آدم همین جا ها احتیاج داره ماشینش و پارک کنه.نمی دونم شاید احداث پارکینگ های طبقاتی بتونه این مشکل و حل کنه یا این که یه جوری به مغازه دارا فشار بیارن که ماشین جلوی مغازه پارک نکنند یا این که تمام قسمت هایی که درگیر پیک ترافیکی هستند طرح کارت پارک اجرا بشه.بالاخره نمیشه دست رو دست گذاشت.هر روز داره به تعداد ماشین ها اضافه میشه.یه روزی میاد که پشیمون می شیم از این که زود اقدام نکردیم.حالا از من گفتن بود و از مسئولین شهر نشنیدن.

 

برداشت شده از وبلاگ خوانسار هم نسل های من

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۱۰/۲۴
عباس جنابی

نظرات  (۱)

باسلام
خوب برای پیشرفت باید ازیه جاشروع کرد.نوسازی مغازه ها هم نقش زیادی توی زیبا سازی شهرداره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی