خوسارِ مُن

دل نوشته و گاه نوشته ...

خوسارِ مُن

دل نوشته و گاه نوشته ...

خوسارِ مُن

«به نام یزدان پاک»

خوشا خوسار و وصف بی مثالژ...

سلام!

به وبلاگ شخصی من خوش اومدید :)

اینجا محلیه که هم گاهی اوقات میام و دلنوشته هام رو می نویسم و هم محلیه برای عبور و مرور بچه های بلاگستان خوانسار!!

هیچ نوع تفکر افراطی در این بلاگ جایی نخواهد داشت.

جهت مشاهده بدون عیب و نقص وبلاگ، از مرورگر «گوگل کروم» استفاده کنید.

کلیه IPهای ورودی به سایت ثبت می شند و در ضمن، می تونید از طریق سربرگ «درباره من» در بالای صفحه بیشتر با من آشنا بشید :)

برای من افتخاره که جزو کاربران «بیان» هستم و وبلاگم بر روی سرورهای قدرتمند این شرکت ایجاد شده.

جهت عضویت در خبرنامه، واژه ozv را به 5000248202 ارسال کنید.

نوحه ای که در حال گوش کردن به آن هستید کاری است از «حاج محمود کریمی» و «ببار ای بارون» نام دارد.

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است.

امیدوارم لحظات خوشی رو سپری کنید

پیوندها
چندروز پیش داشتم می رفتم خونه که دیدم عزیزان زحمتکش شهرداری دارند یک بشکه (نمی دونم چی بگم بکشه، سطل ، دَلب، دوگولَه یا هر چیزی توی این مایه ها) پر از شن دارند می ذارند گوشه خیابون برای یخ بندون های زمستون.

دوتا پیر مرد هم داشتند جلوی من میرفتند و حواسشون به من نبود

پیر مرد ۱: دارنده چت کرنده؟ (دارند چکار می کنند؟)

پیر مرد ۲ : دارند آشغالا جمعه کرنده (دارند زباله ها رو جمع می کنند)

پیر مرد ۱: نه بابا ننّان دارنده چی شی بیننده گوشه خیابونه (نه بابا نمی دونم دارند چی میذارند گوشه خیابون)

مأمورین شهرداری رفتند و ما (پیرمرد ها و پشت سرشون من) هم به سوژه نزدیک شدیم.

پیر مرد ۱: بدّی اموات. شن و نمکو بخجه زمستون (دیدی گفتم. شن و نمکه برای زمستان)

پیر مرد ۲ : مگه حالا تابستونو؟ حالا جی خا زمستونو! کو ورف عامو تو جی خوشه (مگه حالا تابستونه؟ حالا هم که زمستونه. کو برف عمو تو هم خوشی)

پیر مرد ۱ : راستیژ جی خا. حالا مین چلّه جیلا درمین بعدژ جی خا چلّه ورزگراو. یاددو چندی ورفه تومه؟ (حقیقتش هم همینه. حالا که در ایام چله جیلا « چله اول زمستان» هستیم بعدش هم که چلّه کشاورزها «چله دوم زمستان» هستیم. یادته چقدر برف میومد؟)

پیرمرد ۲ : از وسی این جِوونا گنادکرنده خداجی قهرِژ کرتی (از بس این جوان ها گناه می کنند خدا هم قهر کرده)!!!!!!!!!

پیر مرد ۱ : آره. بدّی زن ... چه ریختیژ دارت؟ دِتِ آقای .... چه سر شکلیژ دارت؟ (آره. دیدی زن ... چه ریختی داشت؟ دختر آقای ... چه سر و وضعی داشت؟)

پیر مرد ۲ : بدشنفتی زن ............ (شنیدی زن ............)

و من سخت توی این فکر بودم که ما جوان ها، جوان هایی که می گند قلبشون مثل آینه پاکه چه گناهی کردیم که خدا قهر کرده و آیا به ناموس مردم نگاه کردن و پشت سر ناموس مردم غیبت کردن و حرف دراوردن گناه نیست که این دوتا پیرمرد داشتند انجامش می دادند؟ حالا خدا از گناهای ما جوان ها قهر کرده یا از گناه های امثال این دونفری که دیگه کم کم باید به فکر آماده شدن برای سفر باشند؟

چه می دونم شاید اگر پیرمردها این کارها رو بکنند گناه نباشه!!

ولی انصافاً خیابون ما (خیابان اداره پست) وقتی برف میاد خیلی ناجور میشه دستشون درد نکنه این نمک شن رو اوردند ولی خدائی کو برف؟!!!

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۱۰/۱۱
عباس جنابی

نظرات  (۵)

چه پیرمردهای خوش ذوقی بودند؛ ماشاا... خوب به بر و روی دت فلانی و زن فلانی دقیق شدند!
پاسخ:
آره ماشاءا... البته خدائی نکرده زبونم لال لال لال چشم چشرونی نکرده بودندا. نه بابا داشتند می گفتند که جوانها چقدر از لحاظ سر و شکل بد هستند که خدا قهر کرده وگر نه چشم چرونی نمی کردند که!!
naznan choonoo mon naznan khoonsari bangaraaan?harchi talash edkeran .chendi zabunetoon shabi faransavioooooo
پاسخ:
اصلاً اگه راستژ بواژان این زبونی که هاما در عصر حاضر صحبت کرمین خوساری اصل نی
khera be sarem.rast dajdin ? voosh para pas hama az ke khoosari yad girmim. izan moshtaghan ta in zebune beysh yad giran. ebi kar nadardin?mon bashtan
پاسخ:
به خدام بسپارتدین
چقدر دلم تنگ شده که یه آدم برفی درست کنم.خدایا چه روزهایی داشتیم و قدرشو نداشتیم و شکرت رو به جا نیاوردیم.
پاسخ:
تویوپ بازی یادش بخیر ....
سلام
یک سوال آیا این داستان واقعیت داشت یاپرورده ذهن خودت بود؟
اگه واقعیت داشت باید بگم که اصلا جوونای خونساری اینجوری نیستند بلکه به جرات میگم که خود همین پیرمرد ها خیلی چشم چرون ترند نمونمش هم همین قضیه حزه علمیه به قول خودمون ( دم دوراه )
پاسخ:
خوب منم همینو میگم دیگه همه رفتند دنبال موضوع برف پست نه موضوع اصلی و مورد نظر من!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی