نشست صمیمی وبلاگنویسان و شورای شهرخوانسار
جلسه فوق العاده عالی و صمیمی بود. اصلاً تصور همچین جلسه ای رو هم نمی کردم. توی راه که می رفتم با خودم می گفتم شاید این مسئولین هم مثل بعضی مسئولای قبلی اهمیتی به حرف های جوان های نمی دند و شاید این جلسه هم یه جلسه نمادین باشه ولی طبق معمول اشتباه فکر می کردم. البته من هم تقصیر ندارم خیلی شنیده بودم که مسئولین به حرف های جوانان شهر گوش نمی دند و دیگه این مسئله رو باور کرده بودم تا امروز بعداز ظهر.
جلسه ۳ ساعت طول کشید ولی هنوز هم فکر کنم حرف هایی نزده شد ولی خوب زیغ وقت بود و...
ما که کم سن ترین و تازه کارترین بودیم بیشتر گوش می کردیم ببینیم دوستان چی می گند. خیلی خوشحالم از این جلسه و امیدوارم پیوند بین مسئولین و وبلاگ نویسان همیشه پایدار باشه و به تمام مسئولین هم منتقل شه
امیدوارم به هدفی که همگی وبلاگنویسان داریم دست پیدا کنیم و در کنار مسئولین شهر خوانساری آباد و پیشرفته بسازیم
اما یه نکته:
آقای دهاقین فرمودند که من مدتیه وبلاگنویسم و ایشون تازه متوجه شدند. اینطور نیست. قبلاً هم گفتم در تالار گفتمان با آقایی به نام خوساری آشنا شدم. ایشون توی پیام هایی که برای من می فرستادند می گفتند که من رو میناسند و فامیلیم و آشناییم و این داستانا و به من گفت که داره از خونسار می ره و درخواست کرد که من ادامه بدم وبلاگ خوسار من رو
خلاصه ما که هرچی تحقیق کردیم نفهمیدیم این آقای خوساری که بود و چه کرد ولی یادش گرامی
توی جلسه من گفتم بقیه وبلاگنویس ها هم گفتم توی این وبلاگ هم صدجا گفتم ولی باز هم می گم من هیچ مسئولیتی در قبال پست های قبلی آقای خوساری ندارم و توی پست هایی هم که می دم قصد توهین یاتخریب کسی رو ندارم
به امید داشتن خوانساری آبادتر