خوسارِ مُن

دل نوشته و گاه نوشته ...

خوسارِ مُن

دل نوشته و گاه نوشته ...

خوسارِ مُن

«به نام یزدان پاک»

خوشا خوسار و وصف بی مثالژ...

سلام!

به وبلاگ شخصی من خوش اومدید :)

اینجا محلیه که هم گاهی اوقات میام و دلنوشته هام رو می نویسم و هم محلیه برای عبور و مرور بچه های بلاگستان خوانسار!!

هیچ نوع تفکر افراطی در این بلاگ جایی نخواهد داشت.

جهت مشاهده بدون عیب و نقص وبلاگ، از مرورگر «گوگل کروم» استفاده کنید.

کلیه IPهای ورودی به سایت ثبت می شند و در ضمن، می تونید از طریق سربرگ «درباره من» در بالای صفحه بیشتر با من آشنا بشید :)

برای من افتخاره که جزو کاربران «بیان» هستم و وبلاگم بر روی سرورهای قدرتمند این شرکت ایجاد شده.

جهت عضویت در خبرنامه، واژه ozv را به 5000248202 ارسال کنید.

نوحه ای که در حال گوش کردن به آن هستید کاری است از «حاج محمود کریمی» و «ببار ای بارون» نام دارد.

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است.

امیدوارم لحظات خوشی رو سپری کنید

پیوندها

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

چندین ساله که به عنوان یک خرده فعال اجتماعی در برخی از برنامه هایی که به نظرم خوب بوده حضور داشتم و در خیلی از برنامه هایی که به دلم نمی نشست حضو نداشتم!


دوستان و رفقای بسیار زیادی در شهر دارم از اقشار مختلف جامعه، از دکتر و مهندس بگیر تا دیپلم ردی و سیکل. از کارمند و کاسب بگیر تا معلم و مغازه دار و تاجر. به واسطه ی علاقه ای که به پیشرفت شهرم دارم، با تمامی این اقشار گاهاً در مورد پیشرفت و کلاً شرایط خوانسار بحث و تبادل نظر می کردم تا ببینم نظر اونها چیه.

در 99/5% از موارد، دوستان حرف های قشنگی می زدند ولی وقت عمل که می شد جا می زدند!! به بهانه های مختلف ...

تا اینکه مهندس کامران میرمحمدی به فکر تأسیس اتاق فکر توسعه خوانسار افتاد. با هدف جمع آوری ایده و حرکت های عملی برای خوانسار.

در اینکه مهندس کامران جزو بهترین دوستان و عزیزترین افراد زندگی من هستند شکی نیست ولی کاری به این مورد ندارم و از دید خودم به مهندس کامران نگاه می کنم نه از دیدگاه یک دوست.

کسی که پس از سالها دوری از خوانسار، به خوانسار برمیگرده (با هر هدفی که اصلا به من مربوط نیست) و حالا تونسته یک جمع رو مدیریت کنه و کار عملی کنه. نه اینکه فقط حرف های قشنگ بزنه و پای عمل جا بزنه و وقتی هم که یک نفر پیدا میشه که حرکت عملی بکنه با حرفای مسخره بخواد تخریبش بکنه.

از نظر من این یعنی ارزش. یعنی توانایی. یعنی یک فرد بتونه نه تنها قشنگ حرف بزنه بلکه بتونه یک سری افراد رو جمع کنه که از جون و دل کار بکنند، و خودش هم طلایه دار امور باشه و پا به پای بقیه کار بکنه (و حتی بیشتر)


پنجشنبه و جمعه ای که گذشت، همراه با اعضای گروه اتاق فکر توسعه خوانسار ، مدرسه ی شهید حقانی روستای کهرت خوانسار رو رنگ آمیزی کردیم. کلاس ها ، راهروها، اتاق ها، دیوار مدرسه و ...

و هیچ چیز به من بیشتر از ذوق و شوقی که در بچه های اون مدرسه می دیدم ، دلخوشی نمیداد. برق خوشحالی رو خیلی راحت می شد توی چشم هاشون دید. بچه هایی که توی یک مدرسه ی تقریباً خرابه و کثیف درس می خوندند، امسال توی یک مدرسه ی رنگ شده و قشنگ درس می خونند تا مدرسه شون هم مثل دنیاشون رنگی باشه.

 بچه هایی که 20 سال دیگه هرکدومشون یک گوشه از این مملکت دارند یک کار برای پیشرفت ایران می کنند. یکی دکتر شده ، یکی مهندس، یکی صنعتگر، یکی تاجر، یکی معلم و همه به فکر خدمت به ایران هستند

از اینکه توی این جمع حضور داشتم و عضو هیئت اجرایی اتاق فکر توسعه خوانسار هستم بی نهایت خوشحالم، بدون شک دیروز بهترین جمعه و بهترین فعالیت اجتماعی عمرم تا به این لحظه بود...

به امید روزی که همه مون با اتحاد و همدلی در کنار هم قرار بگیریم و برای پیشرفت شهر و کشورمون، در کنار حرفای قشنگمون واقعا کار کنیم.یاعلی...


بازدید فرماندار شهرستان خوانسار جناب آقای شفعتی و رئیس اداره آموزش و پرورش خوانسار جناب آقای دهاقین در روز جمعه از مدرسه شهید حقانی روستای کهرت خوانسار
























پ.ن1: برای مشاهده عکسها با اندازه واقعی روشون کلیک کنید.
پ.ن2: عکس ها از آقایان کامران میرمحمدی و خسرودهاقین.
پ.ن3: لینک خبر در خوانسار نیوز.
پ.ن4: لینک خبر در وبلاگ اتاق توسعه فکر خوانسار.
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۴۸
عباس جنابی

مدت ها بود که به فکر آپ کردن وبلاگ بودم اما مشغله اجازه نمیداد، از طرفی با وجود این همه نرم افزارهای اجتماعی بعید می دونم دیگه کسی دنبال مطالعه وبلاگ باشه!! (هرچند که خودم هستم و به تمام وبلاگ ها سر می زنم ولی چیز خاصی نمی بینم ازشون!!)


دوست نداشتم بعد از سه ماه که میخام وبلاگم رو آپ کنم بازم بنالم ولی متأسفانه شرایط مجبور به این کارم می کنه.

متأسفانه در چند ماه اخیر شاهد رشد بی رویه سرقت از منازل در شهر زیبامون خوانسار هستیم. شهری که تا چند وقت پیش نیاز نبود اصلاً در خونه و ماشینت رو قفل کنی و مطمئن بودی هرچی که نداره امنیت خیلی بالایی داره.


اما الان چی؟ کار به جایی رسیده که هرشب دو منزل در خوانسار مورد سرقت می گیره و این ماجرا هرشب هرشب اتفاق میفته و آب هم از آب تکون نمی خوره.


برای من سئواله که پلیس خوانسار بجز برخورد شدید و قاطعانه با دختری مسافر که در حال روزه خواری بوده و آسیب زدن به وی ، کار دیگری هم بلده یا نه؟ آیا پلیس خوانسار توانایی دستگیری سارقینی که چندین ماهه هرشب منازل رو مورد سرقت قرار میدند رو نداره؟

آیا کار پلیس فقط ایستادن در فلکه مرکزی شهر و لم دادن درون ماشین هست؟ آیا کار پلیس فقط برخورد جدی و شدید با رانندگانی هست که از چراغ زنون استفاده می کنند؟ آیا کار و وظیفه پلیس فقط برخورد جدی با دختر و پسری هست که در حال قدم زدن یا صحبت کردن درون ماشین هستند؟ آیا وظیفه و کار پلیس برخورد به شدت بد و غیرمحترمانه با مردم عادی هست؟ آیا وظیفه پلیس 110 (و نه راهنمایی و رانندگی) فقط و فقط دخالت در امور ترافیکی شهر هست؟


پس دستگیری سارقینی که ماه هاست تلاش و زحمات چندین ساله ی خانواده های خوانساری رو برباد میدند چی؟ اون جزو وظایفشون نیست؟ روزه خواری یک دختر مهمتر هست یا سرقت از منازل و ناامنی؟ رابطه ی یک دختر و پسر مهمتر هست یا سرقت در روز روشن از منازل؟ چراغ زنون مهمتر هست یا دزدی با خیال راحت در ساعات اولیه شب؟


نمی دونم این ماجرا تا کی قراره ادامه پیدا کنه، اما برای شخصی مثل من که بیشتر ساعات روز رو با مردم مختلف و اقشار مختلف شهر میگذرونم ، فقط دو تا برداشت از حرف های مردم میشه کرد:

1- بی لیاقتی و ناتوانایی نیروی پلیس در برقراری امنیت شهر خوانسار (که تاکنون جزو امن ترین شهرهای ایران بوده)

2- شایعه و استغفرالله تهمت زدن به مأمورین پلیس مبنی بر .... (لا اله الا الله)


در این روز جمعه، آرزوی تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان (عج) رو دارم، به امید روزی که دنیای پس از ظهور اون حضرت رو ببینیم و شاهد برقرار عدل و داد واقعی در سراسر جهان باشیم. اللهم عجل لولیک الفرج








پ.ن: تصاویری که مشاهده می کنید مربوط به سرقت دیشب از یکی از منازل خوانسار هست. عکس ها از: قوام مدنی


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۳:۳۸
عباس جنابی