خوسارِ مُن

دل نوشته و گاه نوشته ...

خوسارِ مُن

دل نوشته و گاه نوشته ...

خوسارِ مُن

«به نام یزدان پاک»

خوشا خوسار و وصف بی مثالژ...

سلام!

به وبلاگ شخصی من خوش اومدید :)

اینجا محلیه که هم گاهی اوقات میام و دلنوشته هام رو می نویسم و هم محلیه برای عبور و مرور بچه های بلاگستان خوانسار!!

هیچ نوع تفکر افراطی در این بلاگ جایی نخواهد داشت.

جهت مشاهده بدون عیب و نقص وبلاگ، از مرورگر «گوگل کروم» استفاده کنید.

کلیه IPهای ورودی به سایت ثبت می شند و در ضمن، می تونید از طریق سربرگ «درباره من» در بالای صفحه بیشتر با من آشنا بشید :)

برای من افتخاره که جزو کاربران «بیان» هستم و وبلاگم بر روی سرورهای قدرتمند این شرکت ایجاد شده.

جهت عضویت در خبرنامه، واژه ozv را به 5000248202 ارسال کنید.

نوحه ای که در حال گوش کردن به آن هستید کاری است از «حاج محمود کریمی» و «ببار ای بارون» نام دارد.

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است.

امیدوارم لحظات خوشی رو سپری کنید

پیوندها

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

مجید بعداز 32 سال به خانه برگشت...

اما مادرش نبود تا شاهد بازگشتش باشد ...

مادری که 28 سال چشم انتظار بازگشت فرزندش بود ...

مادری از جنس آب و آئینه ؛ که مهربانی و عشق در نگاه ، کردار و گفتارش موج می زد ...

مجید عزیز، بازگشتت به زادگاهت مبارک ...
















پ.ن1: پیکر مطهر شهید مجید (محمدصادق) جنابی روز پنجشنبه 24 اردی بهشت همزمان با سالروز شهادت امام موسی کاظم(ع) بر دوش همشهریانش تشییع و در گلستان شهدای خوانسار به خاک سپرده شد.تصاویری که مشاهده کردید مربوط به این مراسم می باشد.

پ.ن2: یکی از زیباترین و تأثیرگذار ترین آهنگ هایی که در مورد شهدای جاوید الاثر خونده شده، این آهنگ هست.

یه پلاک ، که بیرون زده از دل خاک
روی اون ، اسمیه از یه جوون
یه پلاک ، از دل خاک
یه پوتین ، فقط مونده از یه جوون که خوابید روی مین
استخون ، یه کلاه با یه عکس وصیت نامه ی غرق خون
یه جوون ، که پدر شد و پر زد و دخترکش رو ندید
دختری ، که پدر رو ندید و آغوش پدر نچشید
یه پدر ، بیست و چند ساله و چند ماهه چشماشو دوخته به در
مادری ، منتظر واسه دیدن قامت و روی پسر
یه پلاک ، از دل خاک…

عشق یعنی یه پلاک ، که زده بیرون از دل خاک
عشق یعنی یه شهید ، با لبای تشنه سینه چاک
عشق یعنی یه جوون ، یه جوونه بی نام و نشون
عشق یعنی یه نماز ، با وضو گرفتن توی خون
عشق یعنی انتظار، تو دل یه مادر بیقرار
چشم تر مونده به راه ، واسه نشون یه مزار
عشق یعنی یه پدر ، که شبها بیداره تا سحر
عشق یعنی یه خبر ، خبر یه مفقود الاثر
یه پلاک ، که بیرون زده از دل خاک
روی اون ، اسمیه از یه جوون
یه پلاک ، از دل خاک

یه پلاک،که بیرون زده از دل خاک،روی اون،اسمیه از یه جوون…

یه پلاک از دل خاک…

یه پوتین،فقط مونده از یه جوون که خوابید روی مین…

استخون،یه کلاه با یه عکس، وصیت نامه ی غرق خون…

یه جوون،که پدر شد و پر زد و دخترکش رو ندید،دختری که پدر رو ندید و آغوش پدر نچشید…

یه پدر،بیست و چند سال و چند ماهه چشماشو دوخته به در،مادری منتظر واسه دیدن قامت و روی پسر

یه پلاک از دل خاک…

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۲۷
عباس جنابی

سال 85 بود که برای اولین بار با صدای جیییررررررر جیییررررر مودم کامپیوترم به اینترنت وصل شدم!!دلیلشم تهیه یه تحقیق برای درس دینی مدرسه بود!! یکی از دوستانم بهم گفتم بود برو توی سایت google.com توی کادرش بزن موضوعتو تا بیاره برات!! این اولین تجربه من در کار با اینترنت بود و اولین سایتی که باز کردم google بود. وقتی فهمیدم گوگل یک موتور جستجوگر هست کلمه ی «خوانسار» رو توش سرچ کردم!


اولین وبلاگی که درباره خوانسار دیدم، وبلاگ «خوانسار» بود که نویسنده ی اون علی محراب بیگی بود. علی محراب بیگی رو به واسطه نسبت فامیلی دیده بودم و میشناختم اما دیدنش توی فضای مجازی جالب بود برام!!

دومین وبلاگی که با جستجوی نام خوانسار دیدم، وبلاگ استاد بزرگوارم خسروخان دهاقین بود. ایشون رو هم از قبل و به واسطه کانون شهید بهشتی میشناختم.

سومین وبلاگ، وبلاگ «خوانسار مجازی» به نویسندگی دوست خوبم میثم آخوندی بود که به نظرم یه مجموعه کامل بود حیف که به تاریخ پیوست!!


به همین طریق یکی یکی با بلاگرهای خوانساری و وبلاگ هاشون آشنا شدم و خودم برای اولین بار در تابستان87 یک وبلاگ در سیستم بلاگفا ساختم که حذفش کردم اما هنوز توی پیوندهای وبلاگ حمید امینی عزیز هست!!


زمستان سال 89 بود که پس از مشاهده ی مکرر قبض های سر به فلک کشیده ی تلفن!!! اقدام به خرید سرویس اینترنت پرسرعت از شرکت رایان تصویر کردم. که حرکت آقایان شوشتری در امر اوردن اینترنت پرسرعت واقعا ستودنی بود و به نظرم باید ازشون به عنوان پدران اینترنت پرسرعت خوانسار یاد بشه!!!از همون وقت تا الان مشتری پر و پا قرص آسیاتک هستم و بعضی اوقات که یاد دایال آپ میفتم به خودم میگم واقعا چجوری زندگی می کردیم ما؟؟؟!!!!


به مرور زمان وبلاگ های مختلفی رو در سیستم های مختلف تجربه کردم تا به وسیله مهدی حاجی زکی با بیان آشنا شدم.

بیان اما برای من با همه فرق داشت!! خیلی دوست داشتنی هست :) علاقه ای که به بیان دارم رو به هیچکدوم از سیستم های دیگه نداشتم.

بگذریم!!


فضای مجازی باعث شد با افراد بسیار زیادی در خارج از فضای مجازی آشنا بشم و خیلی از دوستی ها و رفاقت هام رو مدیون همین فضای مجازی هستم. تجربیات بسیار زیادی کسب کردم خصوصاً در این حدود 7 سالی که خوسارِ مُن رو می نویسم.

خوسارِ مُن رو دوست دارم و بهش وابسته هستم!!دوستانی هم دارم که به واسطه دنیای مجازی باهاشون آشنا شدم و بهشون علاقه زیادی دارم، مثل کمش که چندین ساله نوشته هاش رو می خونم اما نمیدونم کیه!! مثل مهدی حاجی زکی که برای من مثل برادر بزرگتره. مثل کامران میرمحمدی که واقعا دوستش دارم و به کلمه کلمه حرفایی که میزنه با دقت گوش می کنم و هرجا با اون ماشین خوشرنگش می بینمش دلم قنج میره!!! مثل محمد جدیدی که نوشته هاش خاصن و سرشار از انرژی ، مثل شهرام دادگستر که آهسته و پیوسته می نویسه و حتی یه دونه پست آبدوخیاری نداره وبلاگش!! مثل علیرضا صاحبی که با خوندن مطالب وبلاگش با خصوصیات اخلاقی و طرز تفکرش آشنا میشی و مثل خیلیای دیگه از دوستان وبلاگنویسم که تعدادشون کم نیست.


دنیای مجازی ، حدود 8 ساله که پا به پای زندگی حقیقی من باهام اومده و روزهای مختلفی رو توش گذروندم و محیط های مختلفی رو تجربه کردم.کم کم پای دنیای مجازی به گوشی های موبایلمون هم باز شد و اونجا هم که شبکه های اجتماعی بی داد می کنند.

LINE ، BeeTalk ، Viber ، WhatsApp ، Telegram و Instagram رو توی گوشیم دارم و عضو هستم ولی فعالیتم در این شبکه ها بسیار محدود هست. راحت تر بگم علاقه ای ندارم به هیچکدومشون.


مدت ها پیش، مهدی حاجی زکی گفت:«واقعا هیچ کجا وبلاگ نمیشه. من خیلی وبلاگم رو دوست دارم».

اون روز به حرفش خندیدم اما الان بهم ثابت شد که درست می گفت!!! با وجود این همه شبکه های مختلف اجتماعی و مجازی ، برای خود من هم هیچ کجا وبلاگ و فیس بوک نمیشه...!!!



همینجوری نوشت: 1- ویرایش قالب وبلاگ کار خودمه!! بالاخره بعداز حدود 2 سال تلاش تونستم پیشرفت خوبی کنم در امر ویرایش قالب!!!امیدوارم پسند کنید!

2- از این به بعد رویکرد نگارش در خوسارِ مُن تغییر خواهد کرد. در پست های بعدی توضیح خواهم داد!!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۳۵
عباس جنابی