خوسارِ مُن

دل نوشته و گاه نوشته ...

خوسارِ مُن

دل نوشته و گاه نوشته ...

خوسارِ مُن

«به نام یزدان پاک»

خوشا خوسار و وصف بی مثالژ...

سلام!

به وبلاگ شخصی من خوش اومدید :)

اینجا محلیه که هم گاهی اوقات میام و دلنوشته هام رو می نویسم و هم محلیه برای عبور و مرور بچه های بلاگستان خوانسار!!

هیچ نوع تفکر افراطی در این بلاگ جایی نخواهد داشت.

جهت مشاهده بدون عیب و نقص وبلاگ، از مرورگر «گوگل کروم» استفاده کنید.

کلیه IPهای ورودی به سایت ثبت می شند و در ضمن، می تونید از طریق سربرگ «درباره من» در بالای صفحه بیشتر با من آشنا بشید :)

برای من افتخاره که جزو کاربران «بیان» هستم و وبلاگم بر روی سرورهای قدرتمند این شرکت ایجاد شده.

جهت عضویت در خبرنامه، واژه ozv را به 5000248202 ارسال کنید.

نوحه ای که در حال گوش کردن به آن هستید کاری است از «حاج محمود کریمی» و «ببار ای بارون» نام دارد.

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است.

امیدوارم لحظات خوشی رو سپری کنید

پیوندها

۶ مطلب در آبان ۱۳۸۹ ثبت شده است

.... امشب بعداز یک هفته همه چیز جور شده بود تا دیداری تازه کنیم با یکی از عزیزترین دوستان. قرار بود طبق معمول با ماشین بریم یه تابی توی شهر بخوریم و ساعاتی رو پیش هم باشیم. بد عادتی که داریم اینه که همیشه باید مثل کفتارها! بعداز ساعت ۸ و نیم شب بریم بیرون و بگردیم!! خلاصه زنگ زد و گفت ماشین دست باباشه و باباش هم خوانسار نیست ضمن اینکه گاز هم ندارند و جایگاه CNG هم که طبق معمول خراب

خلاصه چه کنیم چه نکنیم گفتم با موتور بیا!! توی این سرما که به قول دائی جان سنگ از هم وادپُکو ساعت 9 با موتور از خونه زدیم بیرون. رفتیم و رفتیم و هی از همدیگه پرسیدیم که :

- پره کا بشمین مین این سرمههههههه؟! (هههههه از شدت سرما بود)

- چنان . بشمین سالن؟

- بش تا بشمین. پس بش تا سر را یگ چی هاگیرمین و بشمین مین سالن واخورمین

رفتیم سالن شهید زمانیدوست. دست بر قضا بازی هم تموم شده بود و طبق معمول دعواهای بعداز بازی. دیدیم بابا اینا با خودشون هم دعوا دارند و ما هم که کلی سور سات و هله هوله دستمون بود رو ناجور نگاه می کردند

- پره بوره بشمین خیلی زشتو اینا جی دستمونو

- بشمین کا آخه مین این سرمه عباس جون؟

- چنان فقط بش تا بشمین

زدیم از سالن بیرون و راه افتادیم با موتور. به عمرم همچین سرمائی رو (بعداز اون سرمای شب کنکور توی میدان امام اصفهان) تجربه نکرده بودم!

- شانس هاما این خوسار یه سینمایی جی ندارو حداقل بشمین وا پلاس گنمین

- آخه خوسار چی شی دارو که سینما دار بود؟

- چونو پره خوسار خیلی چیا دارو

و شروع کرد به توضیح توی اون سرما به حدی سرگرم تعریف شدیم که وقتی به خودم اومد جلوی خونه مون بودیم.

- خاب دستت درد نکرو بابا بومیه

- نیکردان

- بش به خدام بسپارته

 

اومدم خونه. بد جور رفته بود توی فکرم این حرفش که ای کاش خوانسار یه سینما داشت. با خودم گفتم بذار تا توی وبلاگ پستی بزنم با موضوع سینما ولی چون میدونستم بی فایده است این کار رو نمیخواستم بکنم ولی دلم بر نداشت. پیش خودم گفتم حالا باز ما یکمی بچه مثبتیم اگه کس دیگه ای هم به جای ما بود همین کار رو می کرد و برمیگشت خونه؟ یا میرفت سرچشمه آتیشی به پا می کرد و میشست دور آتیش؟ چار نفر علاف هم می دیدندشون و می رفتند پیششون. از تعارف یه نخ سیگار شروع میشد و به منت کشیدن برای یه لول تریاک یا چند گرم کراک و شیشه ختم میشد...

خدا آخر عاقبت جوان های شهرمون رو بخیر کنه فکر کنم منظورم رو رسوندم

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۸۹ ، ۲۳:۳۰
عباس جنابی
سلام علیکم

از اینکه چند روزی نبودم و ننگاشتم شرمنده ؛ راهی دیار علی ابن موسی الرضا بودیم  خوانسار نبودیم و بعداز شریف فرمائی هم که درگیر مراسم چوشی (فارسیش نمی دونم چی میشه) بودیم وقت گیر دادن و پیدا کردن سوژه رو نداشتیم!

ولی خوب مثل اینکه نمی تونیم عادت انتقاد سازنده! مون رو کنار بذاریم و در بدو ورود چشممون خورد به این سوژه (عکسش در پائین موجوده) گفتیم بگیم به شهرداری و شورای شهر که  حالا که دارند زحمت می کشند دیوار ساحلی می کشند از کجا تا کجا با چه هزینه ای ، این اینقدریه رو که یادشون رفته (یا از عدم نچیدند) رو  هم بچینند تا هم از خطرات جانی (خدائی ناکرده) کاسته شه و هم نمای زشتی رو که به وجود اورده از بین ببره....

( محل این عکس خیابان امام روبروی مجتمع تجاری قائم  ×بالاتر از پلدختر× است)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۸۹ ، ۱۹:۳۲
عباس جنابی

سلام نه فقط قطعی برق نیست .اوهم برق رو چگ کنین ببینین .اصلا با هیچ جای دنیا که هیچ هیچ جای کشور نمیشه مقایسه کرد.اوهم برق کشور های اروپایی زیر1.5وخوانسار ما 9.8 اصلا میشه گفت ما دو فازیم .دوستان ما که ضرر برق رو زیاد دادیم شما هم سر سلامتی اداره برقu.p.sبخرین تا برقتون قطع و وصل نشه.

 

با تشکر از آقای هادی افشار

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۸۹ ، ۰۹:۵۲
عباس جنابی
این پست یکمی دارای جنبه های خصوصی و شخصیه و ربطی به شهر نداره از همین رو معذرت خواهی می کنم ولی خوب صبر و حوصله ما هم اندازه ای داره.

دوست عزیزم امیتیس ، نارین ، علی معصومی ، آزاد ، دائی جان ، فرناندو ، امرداد که میای و با این اسامی برام کامنت می ذاری:

اول از همه ممنونم از کامنت هات ولی فکر نمی کنی من شخصیت حقیقی تمام این افرادی رو که با اسمشون میای کامنت میذاری میشناسم؟

اگه واقعاً با من مشکل داری که از نظر من هیچ عیبی نداره چون همیشه همه نباید با من موافق باشم و همیشه گوش انتقاد داشتم و دارم ولی توهین و جسارت هم حد و اندازه ای داره ولی اگه میخوای این دوستان و تالار گفتمان رو پیش من بدنام کنی سخت در اشتباهی. من آشنائی تمام و کمال با این افرادی که ذکر کردی دارم و مطمئناً از بد راهی وارد شدی

نکن اینجوری خوب نیست


بد نیست سری هم به این لینک بزنی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۸۹ ، ۱۳:۱۲
عباس جنابی
نمی دونم تا کی باید این وضع افتضاح قطع پی در پی برق ادامه داشته باشه ولی ظاهراً بعداز مانیتورم نوبت یخچال و تلویزیون و ... می رسه.

دیگه خسته شدیم از بس برق قطع میشه در طول شبانه روز

الآن درست دو هفته است که یا هر روز یا چند روز در میون برق برای مدت کوتاهی ( بین ۵ تا ۳۰ دقیقه) قطع و وصل میشه اونم نه یه بار نه دوبار نه سه بار بلکه پنج - شش بار

 می گند مشکل از جایگاه CNG است.  ما باید تاوان مشکلات جایگاه سوخت CNG رو بدیم؟

بسه دیگه بابا خسته شدیم

اگه بخواد اینجوری ادامه داشته باشه دوباره جریان لامپ خیابون پیش میاد

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۸۹ ، ۲۰:۲۹
عباس جنابی

از اونجائی که گویش زیبایمان (خوانساری) در حال تباه شدن و نابودی است ، تصمیم گرفتم از این به بعد پستای وبلاگ رو خوانساری با زیرنویس فارسی بنویسم بلکه کمکی کرده باشم تا حداقل زبونمون از بین نره

نمگوا این موضوعه مین دنیای مجازی مطرح کران ولی مثلشی چاره ای نی!

چند وقتید گنو که شهرداری سطل آشغالایی که سر یه سری از کیچا به جمعژ کرتی و بنرژ بیخوسی که آقا اگه یا آشغال بیریژدین ....

ولی خاب از واچائی که ترک عادت (دیر از جون همشهریای عزیزم خومه واژان) موجب مرضو ، مردمه آشغالاژون همون واریژنده. حالا باز اومحلا مثلژ ۱۰ تا کیسه مین سطلسّا ، ۴-۵ تا جی بقلاژ رته به حالا خا همژ ایزنی (که مین عکسه مخشصو) پخش و پلاو مین مسیر رفت و اومد مردم

خدا برکت کرو این جک و جونورا جی مین همه انواع و ابعاد مختلف الیلنده مین این آشغالا. از سیسک و مارچینه و میش بگیر تا شِغّال و گربَه و اسپه

چند سال پیش مُن به یکی از مسئولینم بیات که بابا بوردین سر هر کیچه ای یکی از این سطل آشغال تیرونیا بیندین تا هم ولی نگنو آشغالا هم بر دار بو این جک جونورا نشنده مینژ ولی خاب ...

همون جی دیر نگنو. خواهش کران از شهرداری و شورای شهر یه زحمتی بکشنده یه چارتا سطل آشغال مکانیزه (تیرونی) هاگیرنده بیننده سر همه کیچا ابی نژگو ماشین آشغالیه مین همه کیچا بشو هم اشو تا سر کیچیه مین مصرف بنزیل جی صرفه جوئید گنو

از هاما واتن به. داد مردمونه بنومی...

 

خیابان سپاه- پشت اداره پست


نمیخواستم این موضوع رو توی دنیای مجازی مطرح کنم ولی گویا چاره ای نیست!

چند وقتی میشه که شهرداری سطل زباله هائی که سر معدود کوچه ها بود رو جمع کرده و بنر زده که آقا اگه اینجا آشغال بریزید ....

ولی خوب از اونجائی که ترک عادت (دور از جون همشهریان عزیزم خودم رو میگم) موجب مرض است ، مردم همچنان آشغالهاشون رو همونجا می ریزند. حالا باز اون وقت مثلاً ۱۰ تا کیسه توی سطل بود ، ۴ - ۵ تا هم بقلاش ریخته بود حالا که کلاً همه اش اینجوری (که توی عکس مشخص) پخشه توی مسیر رفت و آمد مردم

خدا برکت بده حیوانات موضی هم که در انواع و ابعاد مختلف وول میخورند توی این آشغالا . از سوسک و مورچه و موش بگیر تا شغال و گربه و سگ

چند سال پیش من به یکی از مسئولین گفتم که بابا بیاید سر هر کوچه یکی از این سطل زباله تهرانی ها بذارید تا هم زباله ها پخش نشند هم در داشته باشه این حیونای موضی نرند داخلش ولی خوب ...

هنوزم دیر نشده. خواهش می کنم از مسئولین شهر داری و شورای شهر یه زحمتی بکشند چهارتا از این سطل زباله مکانیزه ها (تهرانی) بخرند بذارند سر همه کوچه دیگه نمیخواد ماشین جمع آوری زباله توی همه کوچه ها بره فقط تا سر کوچه میره و در مصرف بنزین هم صرفه جوئی میشه

از ما گفتن بود. داد مردم دراومده...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۸۹ ، ۲۰:۲۳
عباس جنابی