خوسارِ مُن

دل نوشته و گاه نوشته ...

خوسارِ مُن

دل نوشته و گاه نوشته ...

خوسارِ مُن

«به نام یزدان پاک»

خوشا خوسار و وصف بی مثالژ...

سلام!

به وبلاگ شخصی من خوش اومدید :)

اینجا محلیه که هم گاهی اوقات میام و دلنوشته هام رو می نویسم و هم محلیه برای عبور و مرور بچه های بلاگستان خوانسار!!

هیچ نوع تفکر افراطی در این بلاگ جایی نخواهد داشت.

جهت مشاهده بدون عیب و نقص وبلاگ، از مرورگر «گوگل کروم» استفاده کنید.

کلیه IPهای ورودی به سایت ثبت می شند و در ضمن، می تونید از طریق سربرگ «درباره من» در بالای صفحه بیشتر با من آشنا بشید :)

برای من افتخاره که جزو کاربران «بیان» هستم و وبلاگم بر روی سرورهای قدرتمند این شرکت ایجاد شده.

جهت عضویت در خبرنامه، واژه ozv را به 5000248202 ارسال کنید.

نوحه ای که در حال گوش کردن به آن هستید کاری است از «حاج محمود کریمی» و «ببار ای بارون» نام دارد.

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است.

امیدوارم لحظات خوشی رو سپری کنید

پیوندها

۲ مطلب در آبان ۱۳۸۸ ثبت شده است

تا کی باید شاهد مرگ یا نقص عضو هموطنانمان بر اثر سانحه ی رانندگی باشیم؟ تا کی باید خیابان های خوانسار فاقد سرعت شکن های استاندارد باشد؟ تا کی باید شاهد بدنامی شهرمان باشیم؟ تا کی باید خوانسار ...... ولش کن ادامه نمی دم.

دیروز یکی از دوستان تماس گرفت و اطلاع داد که در ورودی جنوب شرقی شهر و در انتهای بلوار علوی سانحه ی رانندگی اتفاق افتاده است. سریعاً با کی از دوستان که مجهز به موتورسیکلت بود به محل حادثه اعزام شدیم و با صحنه ای بسیار دلخراش مواجه شدیم:

کامیون حامل آجر پس از چپ شدن به شدت با درخت های کنار خیابان برخورد کرده بود. چرخ های عقب ماشین از جا درآمده بود و چند متر عقب تر از کامیون افتاده بود. الحمد لله مردم ..... خوانسار هم آن جا حضور داشتند و علاوه بر کند کردن امداد رسانی شایعاتی را هم به سرعت در بین هم داشتند پخش می کردند. 

راهنمایی و رانندگی هم ماشین و مأموران خود را آنجا گذاشته بود و بلوار را بسته بودند و به ماشین ها علامت می دادند که از خیابان فرمانداری سابق بالا بروند. به دوست عزیزم گفتم بیا بریم و عکس بگیریم و اطلاعات بیشتری را کسب کنیم. کمی که جلوتر رفتیم متوجه حضور راهنمایی و رانندگی که شدیم از ترس از دست دادن موتور و اون همه راه را پیاده برگشتن از عکس گرفتن صرفه نظر کرده و با سرعت از محل حادثه دور شدیم.

اما این ها به من و شما ربطی نداره. چیزی که باعث شد این پست را بگذارم این بود که :

چرا شهر ما فاقد سرعت گیر و سرعت شکن های استاندارد است؟ اگر یادتان باشد چند سال پیش شهرداری اقدام به نسب سرعت گیر در خیابان ها کرده بود که آن سرعت گیر ها به درد ..... می خورد. علاوه بر نابود شدن لاستیک وسایل نقلیه باعث بروز تصادف هم شد که مهمترین اون ها تصادف دکتر ..... عزیز بود.

در ضمن در ورودی همه ی شهرهای سرعت گیرهای متعددی برای کم کردن سرعت اتوموبیل ها وجود دارد اما در شهر ما نه از ورودی گلپایگان و نه از ورودی دامنه سرعت گیر وجود ندارد. خود من بارها و بارها دیده ام که کامیون ها با سرعت بسیار زیاد از بلوار علوی تا خیابان ۱۳ محرم نرسیده به باباترک را طی می کنند.

نکته قابل تأمل آنجاست که مدرسه ی ابتدایی شهید عصاری هم همان نزدیکی هاست و کودکان هم از این خیابان رد می شوند و ممکن است زبانم لال ..... . اون وقت است که همه ی ........ لال می شوند و خانواده ی داغدار سر فحش را می کشند به ...... و ....... و ........ که چرا فلان فلان شده ها یه سرعت گیر اینجا نمی گذارند.

اگر بچه ی خودتان که عابر است یا اگر برادر خودتان که راننده است بر دلیل همین عدم وجود سرعت گیر تصادف کند چه می کنید؟

پیشنهاد من به مسئولین عزیز و محترم: قبل از اینکه حادثه ای جدید اتفاق بیفتد بیایید از ابتدای بلوار علوی تا خیابان ۱۳ محرم و بلوار باران را تا  شهید صادقی و شهید صادقی را تا  معلم(بلوار معلم الحمد لله دارد) سرعت گیر های استاندارد بگذارند که بعد از مدتی از بین نرود تا شاید جان خود شما یا فرزندان شما حفظ شود.

یاد شعر فردوسی افتادم که گفت:

بنی آدم اعضای یکدیگرند    که در آفرینش ز یک گوهرند    

دیگر نمی دانم چه بگویم من وظیفه ی خود را انجام دادم و دِینی به گردن من نیست بلکه دیِنی به گردن ...... است.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۸۸ ، ۱۹:۳۹
عباس جنابی

یادگاری های پیمانکاری های ادراه های مختلف بر روی درهای مردم خوانسار!

 

یادگاری های پیمانکارهای اداره های مختلف بر روی درهای مردم خوانسار!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۸۸ ، ۱۵:۰۶
عباس جنابی