تقدیر و تشکر
از دوست بسیار عزیز و بزرگوارم جناب آقای خسرو دهاقین عضو فعال و پرکار شورای
اسلامی شهر خوانسار به خاطر پاسخ دادن به ابهامات مطرح شده در ویلاگ تشکر و
قدردانی می کنم و از خداوند منان برای ایشان توفیق روزافزون را مسألت دارم.
تقدیر و تشکر
از دوست بسیار عزیز و بزرگوارم جناب آقای خسرو دهاقین عضو فعال و پرکار شورای
اسلامی شهر خوانسار به خاطر پاسخ دادن به ابهامات مطرح شده در ویلاگ تشکر و
قدردانی می کنم و از خداوند منان برای ایشان توفیق روزافزون را مسألت دارم.
بزرگ و آینده ساز را به مردم شریف خوانسار تبریک عرض می کنم و قول می دهم که اگر این
بزرگوار شهردار خوانسار بشوند خوانسار از این رو به آن رو خواهد شد.
ضمن عرض تبریک به این سیّد بزرگوار برایشان آرزو می کنم که سربلند از این آزمایش الهی بیرون بیایند به طوری که مردم به وجود ایشون در شهرداری خوانسار افتخار کنند نه مثل بعضی مسئولین که فحش و نفرین مردم پشت سرشونه.
البته اگر می شد در برخی از مسئولیت های شهر هم جابه جایی هایی انجام می شد خیلی خوب می شد اما حیف!
شهرستان خوانسار ، پیشرو به سمت آبادانی!!!
دو روز پیش بود که برای تعمیر خودرو ابوی بزرگوار به سمت ایران خودرو یا ایران ناسیونال حرکت نمودم. وقتی به جلوی در این واحد خدماتی رسیدم مشاهده کردم که تابلوهایش را کنده اند و درش هم قفل است.
یکی از برادران تیریپ خفن محله بالایی داشت از توو پیاده رو رد می شد. به نزدش رفتم و سلام کردم. بعداز چند ثانیه که اساسی براندازم کرد جواب سلامم را داد. گفتم چرا ایران خودرو تعطلیه؟ گفت: درش رو گِل گرفتند حالا شده انبار سیب زمینی!!!
به خداوندی خدا اشک توو چشمام جمع شده بود و می خواستم بزنم زیر گریه. نه به خاطر ماشین ، بلکه به خاطر بسته شدن ایران خودرو خوانسار.
ظاهراً این هم یکی دیگر از طرح هایی بود که با هزینه ای بسیار سنگین به دست مسئولین عزیز اجرا شد.
و باید هر روز منتظر باشیم تا یکی یکی مراکز خدماتی و ادارات ما تعطیل بشوند(انشاءا...) .
|
سه شنبه 24 آذر1388 ساعت: 18:13 |
توسط:همشهری |
|||
دادش چرا اسم واقعیت رو نمی نویسی؟ پاسخ مدیر وبلاگ: |
اولاً از شهرداری و خصوصاً عواملی که در این چند وقت مشغول پاکسازی خیابان ها و کوچه ها از برف بودند تشکر ویژه کرده و خدا قوت می گویم.
ثانیاً برادران عزیز زمامدار شهرداری
چند روز پیش که برف سنگینی اومد ، صبح زود که اینجانب راهی آموزشگاه شدم ، (ساعت حدوداً ۷:۴۵) کلیه ی کارمندان و دانش آموزان راهی محل کار و تحصیلشان بودند اما خیابان های اصلی هنوز از برف پاکسازی نشده بود اما ظهر که به منزل برمی گشتم کف خیابان مثل آینه برق می زد و تمیز بود.
آخه برادر من صبح قبل از اینکه مردم راهی سر کارشون بشد خیابان رو تمیز می کنند نه ساعت ۱۰ و ۱۱ که همه سرکاشون هستند!
و مطلب دیگر اینکه برخی ها که سمت و سمتی نیز در شهر دارند به این وبلاگ سر می زنند ، مطالبش را می خوانند اما نظر نمی دند. البته من ندیده ی نظر نیستم و خیلی از نظرها رو به دلایل مصلحتی تایید نمی کنم اما بحثم این است که نمی خواهند جواب بدهند و مثل کبک سرشان را زیر برف می کنند و اینچنین برخورد می کنند که من اصلاً به وبلاگ تو نیومدم و مطالبت رو نخوندم.
البته برای من مهم نیست چون من هدفم خدمت به مردمه و اصلاً برام مهم نیست که به نظرها و پیشنهاد های من عمل کنند یا نه چون من چند سال دیگر بیشتر خوانسار نخواهم بود و از خوانسار خواهم رفت حالا هرکی هر کاری می خواد بکنه!
به هر حال حقی از مردم خوانسار به گردن من نیست بلکه به گردن اون دسته از مسئول هایی که سرشون رو زیر برف می کنند........
بابا تبلیغِ جهانی:
تبلیغ اینترنت هوشمند شرکت آرمان پردازان نوین روی سایت گوگل
افتتاح فاز اول 4 بانده خوانسار - دامنه
در مراسم دور سوم سفر ریاست جمهوری به استان اصفهان امروز فاز اول 4 بانده خوانسار دامنه در شهرستان خوانسار افتتاح و به بهره برداری رسید .این پروژه که توسط بختیاری وزیر دادگستری و استانداراسبق استان اصفهان افتتاح شد قسمتی از 4 بانده و آزاد راه اصفهان- اراک است که در آینده نزدیک به بهره برداری خواهد رسید.این پروژه به طول 5/3 کیلومتر با حجم خاکریزی 63000 متر مکعب و حجم خاکبرداری 40000 متر مکعب اجرا شده عرض این جاده 12 متر وبا 5 دهنه پل محوری به صورت یکپارچه در آمده است. لازم به ذکر است فاز اول این پروژه با اعتباری بالغ بر 5 میلیارد ریال از اعتبارات سفر ریاست جمهوری اجرا و به بهره برداری رسیده است.
برگرفته شده از وبلاگ تومگو خوسار
والله خدا شاهده من اواسط مهرماه که برای گشت و گذار به باغکل رفتم
مشاهده کردم اتوموبیل هایی که به سمت خوانسار می آیند ، از جاده جدید
استفاده می کنند. اما چه جوریه که دیروز این جاده افتتاح شده رو دیگه من
نمی دونم؟؟!!!!
البته ظاهراً این طرح بسیار عظیم ملی ۷ یا ۸ تا فاز داره که فعلاًبعداز گذشت ۳ سال از اومدن رئیس جمهور تازه امسال فاز اولش به بهره برداری رسیده پس همشهریان بالای ۵ سال بدونند که شاهد افتتاح کامل این طرح نخواهند بود!
به هر حال دسشون درد نکنه.
راستی دوستان عزیز می دونم که دلتون از برخی از مسئولین پر است اما خدا شاهده بعضی از مسئولین هم برای مردم کار می کنند پس به همه ی مسئولین توهین نکنید و در ضمن یه مقداری جنبه نشون بدید و ادب رو رعایت کنید. بابا بالاخره دو ، سه تا زیر ۱۸ سال هم به این وبلاگ میاند و این نظرها رو می خونند.
خوسار مُن بَخچه خوسارِ مُن
اول خبر ورود رئیس جمهور به اصفهان رو گفت.
بعد ارتباط مستقیم تلفنی با سمیرم داشت که وزیر نیرو به اونجا رفته بود.
به ترتیب خور و ... رو گفت که چه برنامه هایی برگزار شده و اخبار چند دقیقه مانده به ساعت ۵ تمام شد!
بعداز اتمام اخبار به تلویزیون زل زده بودم و تعجب سرتا پایم را فرا گرفته بود! چرا نگفت وزیر دادگستری به خوانسار اومده!
با خودم فکر کردم گفتم شاید فرمانداری خوانسار خبرنگار نداره. بعد گفتم نه شاید واحد خبر نداره. دوباره گفتم نه ماشین یا تلفن نداشتند که خبر رو به مرکز استان انتقال بدند. گفتم نه حتماً خبرنگار و راننده ماشین به مراسم ناهار دیر رسیده بودند و ناهار خوردنشون با مسئولین طول کشیده و هزاران هزار سئوال دیگر که هیچ جوابی برای آنها نداشتم.
البته اشاره کنم من هروقت اخبار استان رو دیدم ندیدم خبری از خوانسار بگه.
خوانسار یکی از مهمترین شهرهای استانه اون وقت خبرهای خور و بیابانک و علویجه و درچه دائم پخش می شه!
از دوستان عزیز خواهش می کنم پاسخ سئوال من مبنی بر اینکه چرا خبرهای خوانسار هیچ وقت از شبکه اصفهان پخش نمی شود را جواب بدهند.
به همین دلیل نظرات شما در این پست بدون تأیید نمایش داده خواهد شد.
چند روز پیش از جلوی مهمانسرای مثلاً جهانگردی خوانسار عبور می کردم که ناگهان دیدم:
مقدار بسیار زیادی زباله های این مجتمع در کنار دربش ریخته شده و گربه های عزیز خوانساری هم نه یکی نه دوتا بلکه چهارتایی به سر این زباله ها حمله ور شده بودند و سخت مشغول پذیرایی از خود بودند.
سعی کردم با پیشته اونها رو دور کنم اما دیدم اونها دست گربه های تهرانی رو از پشت بسته اند!
مقداری جلوتر رفتم (به سمت خیابان آیت ا... خوانساری) دیدم چند گربه ی دیگر هم در چمن های مهمانسرا خوابیده بودند و مرا نظاره می کردند.
اما امروز که باردیگر برحسب اتفاق از کنار این مهمانسرا عبور می کردم:
دیدم نیروی انتظامی تمام قوای خود اعم از آگاهی ، امنیت اخلاقی ، بازرسی ، راهنمایی و رانندگی و... را در میدان ۲۲ بهمن به صف کرده. اینجانب هم از ترس از دست دادن موتور دوستم که دست بنده بود سریعاً راهم را عوض کردم و رفتم موتور را کنار حمام عمومی سرچشمه پارک کرده ، پیاده راهی میدان ۲۲بهمن شدم تا ببینم چه خبر است.
یه میدان که رسیدم دیدم:
جناب بختیاری عزیز استاندار سابق و وزیر دادگستری فعلی به همراه امام جمعه محترم (سمت چپ آقای بختیاری) و فرماندار (سمت راست آقای بختیاری) از پله های مهمانسرا به سمت پایین رهسپار می شدند و کلی آدم هم پشت سرشان داشتند می آمدند.
ناگهان چشمم به همان نقطه ای افتاد که تا چند روز پیشش پر از گربه بود! اما هرچه نگاه کردم گربه یا زباله ای ندیدم.
آقای بختیاری در حالی که از پله ها پایین می آمدند دست خود را به نشانه ی سلام برای چند دانش آموز (که فکر کنم هنرستانی بودند) و در حال عبور از کنار مهمانسرا بودند بلند کردند که آنها هم با تکان دادن دست و سر خویش ابراز ادب کردند.
اما من خیلی کیف کردم از خاکی و باتواضع بودن آقای بختیاری که خودش دستش رو برای اون ها بلند کرد و دانش آموزها جواب سلام را دادند. ای کاش می شد بعضی از مسئولین شهر ما هم همینطور بودند. البته اشتباه نشود خیلی ها مثل آقایان .... و ....... و ............. و ........ و.......... و......... و......... و............و ................ و ......... همچنان خود را از مردم می دانند و برایشان مهم نیست در چه سمتی هستند.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اما نکات این پست:
اولین خواهش من از آقای محمدی عزیز مسئول مهمانسرای جهانگردی خوانسار است که انشاءالله مواردی را که اشاره کردم (گربه ها و زباله ها) را جمع و جور کنند. بابا خدا شاهده جلوه ی خیلی زشتی داره. یک نفر که مهمان میاد خوانسار قبل از ورود به مهمانسرا می گوید این که بیرونش است اینجوریه دیگه وای به حال توش.
بقیش رو با کمی تفکر در متن می تونید حدس بزنید.
دیروز یکی از دوستان تماس گرفت و اطلاع داد که در ورودی جنوب شرقی شهر و در انتهای بلوار علوی سانحه ی رانندگی اتفاق افتاده است. سریعاً با کی از دوستان که مجهز به موتورسیکلت بود به محل حادثه اعزام شدیم و با صحنه ای بسیار دلخراش مواجه شدیم:
کامیون حامل آجر پس از چپ شدن به شدت با درخت های کنار خیابان برخورد کرده بود. چرخ های عقب ماشین از جا درآمده بود و چند متر عقب تر از کامیون افتاده بود. الحمد لله مردم ..... خوانسار هم آن جا حضور داشتند و علاوه بر کند کردن امداد رسانی شایعاتی را هم به سرعت در بین هم داشتند پخش می کردند.
راهنمایی و رانندگی هم ماشین و مأموران خود را آنجا گذاشته بود و بلوار را بسته بودند و به ماشین ها علامت می دادند که از خیابان فرمانداری سابق بالا بروند. به دوست عزیزم گفتم بیا بریم و عکس بگیریم و اطلاعات بیشتری را کسب کنیم. کمی که جلوتر رفتیم متوجه حضور راهنمایی و رانندگی که شدیم از ترس از دست دادن موتور و اون همه راه را پیاده برگشتن از عکس گرفتن صرفه نظر کرده و با سرعت از محل حادثه دور شدیم.
اما این ها به من و شما ربطی نداره. چیزی که باعث شد این پست را بگذارم این بود که :
چرا شهر ما فاقد سرعت گیر و سرعت شکن های استاندارد است؟ اگر یادتان باشد چند سال پیش شهرداری اقدام به نسب سرعت گیر در خیابان ها کرده بود که آن سرعت گیر ها به درد ..... می خورد. علاوه بر نابود شدن لاستیک وسایل نقلیه باعث بروز تصادف هم شد که مهمترین اون ها تصادف دکتر ..... عزیز بود.
در ضمن در ورودی همه ی شهرهای سرعت گیرهای متعددی برای کم کردن سرعت اتوموبیل ها وجود دارد اما در شهر ما نه از ورودی گلپایگان و نه از ورودی دامنه سرعت گیر وجود ندارد. خود من بارها و بارها دیده ام که کامیون ها با سرعت بسیار زیاد از بلوار علوی تا خیابان ۱۳ محرم نرسیده به باباترک را طی می کنند.
نکته قابل تأمل آنجاست که مدرسه ی ابتدایی شهید عصاری هم همان نزدیکی هاست و کودکان هم از این خیابان رد می شوند و ممکن است زبانم لال ..... . اون وقت است که همه ی ........ لال می شوند و خانواده ی داغدار سر فحش را می کشند به ...... و ....... و ........ که چرا فلان فلان شده ها یه سرعت گیر اینجا نمی گذارند.
اگر بچه ی خودتان که عابر است یا اگر برادر خودتان که راننده است بر دلیل همین عدم وجود سرعت گیر تصادف کند چه می کنید؟
پیشنهاد من به مسئولین عزیز و محترم: قبل از اینکه حادثه ای جدید اتفاق بیفتد بیایید از ابتدای بلوار علوی تا خیابان ۱۳ محرم و بلوار باران را تا شهید صادقی و شهید صادقی را تا معلم(بلوار معلم الحمد لله دارد) سرعت گیر های استاندارد بگذارند که بعد از مدتی از بین نرود تا شاید جان خود شما یا فرزندان شما حفظ شود.
یاد شعر فردوسی افتادم که گفت:
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
دیگر نمی دانم چه بگویم من وظیفه ی خود را انجام دادم و دِینی به گردن من نیست بلکه دیِنی به گردن ...... است.
یادگاری های پیمانکاری های ادراه های مختلف بر روی درهای مردم خوانسار!
در ایام ماه مبارک رمضانی که گذشت ، ظهرها که بنیه ی بیشتری داشتم به مسجد جامع می رفتم تا پشت سر آقای کریمی خدابیامرز نماز بخونم. ایشون بارها و بارها علت بارون نیومدن و خشکسالی رو گفتند که ندادن زکات و یک کلاغ چهل کلاغ خوانساری ها مهمترین اونا بود.
واقعاً چرا خدا داره ما رو با خشکسالی امتحان می کنه؟ مگه ما چه کار کردیم؟ برای پاسخ دادن به این سئوالات باید به درون خودمون برگردیم. خوانسار یک زمانی دارالمومنین بود الآنم هست ولی نه به شدت زمان های گذشته. معرفت و یک دلی از بین مردم خوانسار رفته و داستان همیشگی یک کلاغ چهل کلاغ کردنشان بسیار شدیدتر شده. در هر صورت همونطور که در بالای وبلاگ نوشته شده قصد زیر سئوال بردن کسی رو ندارم. خلاصه بگم خونسار خونسار قدیم نیست که هیچ وقت آب شهر قطع نمی شد خونسار الآن فقط چند ساعت آب تووی لوله هاش وجود دارد و این همش تقصیر خود ماست. پس بیایید تا دعا کنیم با شروع فصل بارش ها خوانسار دوباره پر آب شه.(آمین)
به تصویر زیر نگاه کنید و خودتون قضاوت کنید!!
چند وقتی می شه که تمام مسئولین و مردم شهر رفتند و دنبال این قبر پیدا شده رو گرفتند در صورتی که ۳ سنگ قبر بسیار زیبا و تاریخی هم در تپه ی باباعظیم (تپه های پشت سپاه پاسداران) افتادند و دارند خاک می خورند و از بین می روند . چندی از مردم محلی می گفتنداین قبر یهودی هاست! وقتی رفتم و یک نگاهی انداختم دیدم روی اون عبارات عربی مثل : نادعلیاْ مظهر العجایب ... و اللهم صلی علی نبی ... نوشته شده و یقین حاصل کردم که قبر شیعیان است نه یهودیان. متأسفانه این سنگ ها بر اثر حوادث طبیعی و غیر طبیعی (از بین رفتن قسمتی از سنگ به دلیل هل دادنش توسط رُدِل شهرداری) در حال از بین رفتن است و اگر مسئولین به داد این سنگ قبرهای بدبخت نرسند واقعاً یقین حاصل می شود که ...
در هر صورت اون سنگ قبر که زیر خاک بود حالا همه دارند می بینندش اما این سه سنگ قبر که روی خاک هستند هنوز کسی آن ها را ندیده!
(منتظر اطلاعات بیشتر باشید)